عادت، سنتی الهی برای سرعت و سهولت عمل است
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۱۹۹۱۵
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. قصص قرآنی از نظر محتوا و هدف، شامل همه حکمتهای نزول قرآن میشود و در این راه شیوهای کارآمد است. از این رو قرآن داستان را برای اثبات وحی و نبوت، یگانگی خدا، هم ریشه بودن ادیان آسمانی و نیز برای بیم و نوید، نشان دادن نمودهای قدرت الهی، سرانجام نیک و بدی، صبر یا ناشکیبایی، سپاسگزاری یا سرکشی و دیگر اهداف رسالی، تربیتی و یا سنتهای تاریخی و اجتماعی به کار میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بحث ما در این دوره از جلسات درباره داستانهای قرآن کریم بود و کوشیدیم از نکتههایی که در این داستانها به کار رفته و روی آن تأکید شده، استفاده کنیم. بحث را از داستانهای مربوط به بنیاسرائیل آغاز کردیم و به اینجا رسیدیم که بنیاسرائیل پس از هلاکت فرعونیان، به رهبری حضرت موسیعلینبیناوآلهوعلیهالسلام به طرف ارض مقدس حرکت کردند؛ اما در بین راه به قومی بتپرست رسیدند و از حضرت خواستند که برای آنها نیز بتی بسازد! گفتیم نکتهای که ما باید از این آیه استفاده کنیم این است که خیال نکنیم اگر امتی مورد لطف خدا قرار گرفتند، دشمنانشان هلاک شدند، از سختیها و گرفتاریها نجات پیدا کردند و به عزتی رسیدند، دیگر نباید نگرانی داشته باشند. بنیاسرائیل تازه از فرعونیان نجات پیدا کرده بودند، دیدند که خداوند فرعون را با آن عظمتش در دریا غرق کرد، اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که به حضرت موسی پیشنهاد کردند: برای ما بتی بساز تا آن را پرستش کنیم؛ اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ .[۱]
عذابی به نام ازدستدادن تشخیص صحیح
خداوند همه داستانهای قرآن را دارای عبرت میداند و میفرماید: فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ ،[۲] إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَی لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ .[۳] ولی گاهی در خلال آیات، وقتی به نقطهای حساس میرسد که انسانها باید به آن بیشتر توجه کنند، یک تک مضراب میزند که حواستان جمع باشد! از جمله، متناسب با همین موقعیت بنیاسرائیل، که از دست فرعونیان نجات پیدا کرده و ملت آزاد و مستقلی شدهاند، قاعدهای کلی را مطرح میکند و میفرماید: آیا پس از این داستانهایی که برای شما نقل کردیم و دیدید که کسانی رفتند و دیگران جانشین آنها شدند، نباید بیاندیشید که باید خدا را اطاعت کنید، مبادا به عذابهایی مبتلا شوید که پیشینیان مبتلا شدند؟ أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ ؛[۴]
عذابهایی که بر پیشینیان نازل شد در اثر عصیانها و تمردهایشان بود. قبل از این، داستان حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعیب را نقل میکند و در آنها هشداری متعارف وجود دارد که نظیر آن در قرآن زیاد است، اما در این آیه انذاری بسیار بالاتر از انذارهای دیگر مطرح میشود؛ میفرماید: وَنَطْبَعُ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ؛ در اینجا مصیبت دیگری را مورد تأکید قرار میدهد، و میفرماید: آیا نباید با خود بیاندیشید که ممکن است در اثر عصیان و گناه، خداوند قدرت تشخیص و درک صحیح را از شما بگیرد؟ این از همه مصیبتها بالاتر است!
تعبیر «طبع علی القلوب» یا «ختم علی القلوب» از ادبیات شایع و پرتکرار قرآن بوده ،[۵] بیانگر این مسئله است که بشر خیلی باید نگران این باشد که قدرت فهم، تشخیص و تصمیم صحیح از او گرفته شود. این واقعیتی است که قرآن مدام آن را تکرار میکند. برای مثال در سوره یس با تعبیرات بسیار غلاظ و شدادی میفرماید: إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِیَ إِلَی الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ * وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ * وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ؛ اکثریت مردم به این تقدیر حتمی مبتلا هستند که انذار کردن تو فایدهای برای آنها ندارد و ایمان نخواهند آورد؛ ما بر گردن آنها غلهای سنگینی قرار دادیم که نمیتوانند تکان بخورند. غیر از این غلها، سدهایی جلوی رو و پشت سرشان قرار میدهیم و چشمهایشان دیگر جایی را نمیبیند. حال این پرسش مطرح میشود که علت این موانع هدایت چیست؟ چرا خداوند کسانی را این چنین مبتلا میکند که حقیقتی را نبینند، نتوانند بفهمند و هیچ عامل دیگری در هدایت آنها اثر نکند؛ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ. آیا این مسئله با اختیار آنها منافات ندارد؟ در این صورت چرا عذاب میشوند؟ پرسش دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که چه حکمتی در این کار خداست و چرا خداوند جلوی فهم اینها را میگیرد و چه دشمنی خاصی با اینها دارد که این بلا را بر سرشان میآورد؟
رابطه انتخاب با رشد مثبت و منفی
برای پاسخ به این پرسشها ابتدا باید به اصل حکمت آفرینش و ویژگیهای عالمی که ما در آن زندگی میکنیم، توجه شود. در گذشته بارها این مطلب را بیان کردهایم که هدف خداوند از آفرینش انسان این بود که مخلوقی را بیافریند که خودش مسئول خیر و شرش باشد و سرنوشت خودش را خودش با اختیار خود رقم بزند. این موجود باید در عالمی زندگی کند که همیشه در حال تغییر و تبدیل باشد و شرایط مختلفی برای انتخابهای گوناگون به وجود آید. در این عالم در میان میلیاردها انسان شاید دو انسان را پیدا نکنید که سرنوشتشان کاملاً مثل هم باشد. راه برای همه انسانها باز است که خودشان سرنوشتشان را تعیین کنند؛ إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ؛[۶] این شرایط انتخاب باید تا وقتی که انسان در این عالم است، ادامه داشته باشد. از اینرو شرایط مختلف هر روز رو به ازدیاد است و انسان هر قدمی که برمیدارد برایش زمینه انجام کارهای بیشتر و مهمتر فراهم میشود. عالم ملائکه اینگونه نیست؛ جبرئیل از ابتدا جبرئیل بوده است و تا آخر هم همین خواهد بود؛ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ .[۷] اما آدمیزاد ابتدا یک نطفه است، سپس به صورت نوزادی متولد میشود، و کمکم رشد میکند تا به بلوغ، جوانی و پیری میرسد.
جریانات این عالم بر اساس قوانین الهی پیش میرود. یکی از این قوانین تدریجی بودن پدیدههای جهان است، و معمولاً این امور به تدریج به سوی تکامل میروند. نوع ساده این تکامل در گیاهان و به صورت کمی پیشرفتهتر و متنوعتر در حیوانات است، اما کاملترین نوع آن در انسان است که نه تنها بدن و تواناییهای بدنیاش رشد میکند، بلکه از لحاظ فکری، فهم و اراده نیز رشد میکند. اما از آنجا که بناست انتخاب داشته باشد، رشدش نیز در هر دو زمینه است. اگر راه خوب را انتخاب کرد و ادامه داد در همان راه رشد میکند، و اگر راه بد را انتخاب کرد، در راه بد رشد میکند. مَن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ؛[۸] به آنهایی که فقط به همین زرق و برقهای دنیا دل بستند، طبق مصالحی چیزهایی از همین دنیا را میدهیم. ولی اینها فقط همین دنیا را دارند و بهرهای از آخرت ندارد؛ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا. در ادامه خداوند یک قاعده کلی را بیان میکند. میفرماید: کُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ؛ ما هر دو گروه را امداد میکنیم. هم کسانی که راه خوب را انتخاب میکنند و هم کسانی که راه بد را انتخاب میکنند از امدادهای ما بهره میبرند.
عادت؛ سنتی الهی برای سرعت و سهولت عمل
اگر در احوال خودمان دقت کنیم نمونههایی از این رابطه را در خودمان میبینیم. برای مثال در روزهای آغازین مدرسه، درس خواندن برایمان سخت بود. اما کمکم شیرینی علم را چشیدیم و کمکم شوق علمآموزی چنان غلبه کرد که حتی از غذا و استراحت صرفنظر میکردیم تا در درسمان پیشرفت کنیم. در عبادات نیز این مسئله را تجربه کردهایم. ابتدا نمازخواندن برای انسان سخت است، وقتی مکرر خواند به آن علاقهمند میشود و کمکم به جایی میرسد که از خواندن آن لذت میبرد. همچنین اولین مرتبهای که انسان گناه میکند، چندان علاقهای به آن ندارد، بهخصوص برخی از گناهها مثل سیگارکشیدن که سختی نیز دارد، ولی به تدریج به آن عادت میکند و کمکم به جایی میرسد که اگر شبهنگام سیگار در خانهاش نباشد، خوابش نمیبرد! این یک سنت الهی است که برای آدمیزاد قرار داده شده تا راه برایش آسان شود و به کارهایش سرعت دهد.
در روایات آمده است: کسی که مرتکب گناهی میشود، نقطه سیاهی در دلش پیدا میشود؛ اگر توبه کرد، این نقطه پاک میشود، ولی اگر ادامه داد و تکرار شد، نقطه سیاه دیگری هم کنارش میآید و در صورت تکرار، این سیاهی کمکم همه دل را میگیرد و دیگر جایی برای نور در دل باقی نمیگذارد. دیگر در این دل هیچگاه میل عبادت پیدا نمیشود. ختم الله علی قلوبهم به همین معناست. وقتی سیاهی رنگ ثابت دل شد، دیگر با هیچ آبی پاک نمیشود. در این صورت به این دل میگویند مهر خورده است. این دل دیگر نورانیت ندارد؛ سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون. اما خداوند از باب لطفش بارها به ما هشدار میدهد که چنین واقعیتی هست و حواستان جمع باشد که به کار بد عادت نکنید؛ اگر کار بدی هم از شما سرزد زود توبه کنید. اگر گذاشتید گناهان متراکم شد، چنین خطری در پیش است و کار انسان را به جایی میرساند که دیگر نمیتواند حق را از باطل تشخیص دهد.
عادت به کارهای شر موجب تباهی است
عادت یکی از قوانین خداست. آدمیزاد با هر کاری انس بگیرد ترک آن برایش سخت است. کمکم به جایی میرسد که کأنه نمیتواند از آن جدا شود. ممکن است انسان گاهی به مراکزی مراجعه کند و با مناظر نامطلوبی روبهرو شود و از دیدن آنها لذتی ببرد که خدا آنها را نمیپسندد. اگر این کار تکرار شد، عادت میکند و دیگر نمیتواند جلوی خودش را بگیرد، و اگر یک روز نرود و نبیند، احساس میکند که گمشدهای دارد. دیدن برخی فیلمها انسان را به چنین عادتی مبتلا میکند که میبایست هر شب فیلمی را تماشا کند و تا این کار را انجام ندهد به خواب نمیرود. همچنین ممکن است انسان با سفر به کشورهای دیگر با مناظری روبهرو شود و از آن خوشش بیاید. ممکن است ابتدا برای کار، تحصیل یا تجارت رفته باشد، اما با این مناظر هم انس میگیرد. اگر انسان از خودش مراقبت نکند طوری میشود که دیگر برگشتن برایش سخت است و به بهانههای مختلف در آنجا میماند.
این اصل در عرصههای دیگر، از جمله علم، سیاست و… نیز جاری است. برای مثال در سیاست از وقتی امام به ما «مرگ بر آمریکا» را یاد داد، جوانهای ما آن چنان به آن عادت کردند که جز تعقیبات نمازشان شد و اگر یک بار آن را ترک نکنند، گمشدهای دارند. اما وقتی کسانی نشستند و با مقامی خوش و بش کردند و هدیهای مبادله شد، کمکم میگویند: شعار مرگ برای چیست؟! آدم مذاکره میکند و دوستانه مسائل را حل میکند! وقتی با یکی دو بار تکرار کمکم مزهاش را انسان چشید، در جلساتی احترام و تشویقش کردند و از چیزهایی که آنجا دید و شنید خوشش آمد، کمکم با آن فرهنگ و آن شرایط انس میگیرد و دیگر نمیخواهد به قم یا تهران و… برگردد. بالاخره دیدن آن کاخها و آن اوضاع واقعاً جاذبه دارد و شیطان انسان را فریب میدهد. کمکم انسان به آن عادت میکند و دیگر به برگشتن میل پیدا نمیکند و برای آن بهانهتراشی میکند. این میشود: ختم الله علی قلوبهم.
ناتوانی در درک حقایق؛ نتیجه هواپرستی و نفاق
قرآن درباره اینکه چه کسانی به این حالت مبتلا میشوند، میفرماید: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ؛ وقتی انسان هواپرست شد و دنبال دل رفت، خداوند بر دلش مهر میزند و دیگر نمیتواند حقیقت را ببیند؛ دیگر علم در آن قلب وارد نمیشود.
قرآن یکی دیگر از عوامل ابتلاء به ختم قلب را نفاق معرفی میکند. میفرماید: ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ ؛[۹] اگر حجت بر انسان تمام شد و ایمان آورد، سپس در اثر هوسهایی راه حق را رها کرد و به دنبال هوسهای شیطانیاش رفت، دیگر خداوند او را هدایت نمیکند.
خداوند این مطالب را بیان میکند تا هنگامی که بنده و جنابعالی در معرض دو راهیها و سه راهیهایی قرار میگیریم که برخی از آنها راه شیطان است، حواسمان جمع باشد. بدانیم تنها این یک گناه نیست که ما مرتکب میشویم. این گناه جاذبه پیدا میکند، ما را میکشاند و در مراحل بعد میلمان به گناه دو برابر و سه برابر میشود. وقتی تکرار شد، عادت میشود و وقتی عادت شد دیگر مبارزه با آن مشکل میشود. در این صورت دیگر انسان میل به عبادت پیدا نمیکند. وقتی میلش رفت مزهاش نیز میرود و دیگر آن را دوست هم ندارد و برای توجیه کارش دست به انکار حقایق میزند.
اکنون نوبت شماست!
آیا من و شما بعد از پهلویها به عزت نرسیدیم؟! خداوند روحانیت را از آن موقعیت ضعیف به اینجا رساند. أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا؛ آنها کجا رفتند؟ بعد از آنها شما جانشین آنها شدید. آیا وقت این نشده که به هوش باشید، فریب نخورید؟ اکنون نوبت شماست. هر روز و هر ساعت امتحان است. حواستان جمع باشد. ببینید این کاری که میکنید خدا میپسندد یا نه. در زندگی شخصی، در خانه با زن و بچهتان، در شهرتان با مردم، روی منبر برای کسانی که میشنوند، و بالاخره در موقعیتهای اجتماعی و مسئولیتهای سیاسی که به عهده میگیرید یا به عهدهتان میآید، حواستان جمع باشد؛ با این سخن و با این امضا ممکن است جهنم ابدی را برای خودتان بخرید.
نگوییم آزادیم که هر کاری دلمان خواست انجام دهیم!!! درست است که ما آزادیم و اگر آزادی نباشد جبر است و تکلیفی نیست، اما باید ببینیم از این آزادی باید چگونه بهره ببریم. گاهی یک امضای ما سرنوشت میلیونها انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. بدانیم ممکن است با یک امضا گناه هفتاد میلیون انسان به دوش ما بیاید. بپاییم قدمهایی که برمیداریم بهگونهای باشد که خداپسند باشد. بترسیم از اینکه در اثر تکرار کارهای خطا و انس رفتن به راههای شیطانی سرنوشت ما به آنجا کشیده شود که دیگر حق را هم نتوانیم تشخیص دهیم!
اعاذنا الله وایاکم انشاءالله.
[۱]. اعراف ، ۱۳۸.
[۲]. حشر، ۲.
[۳]. زمر، ۲۱.
[۴]. اعراف، ۱۰۰.
[۵]. بقرة، ۷؛ انعام، ۴۶؛ شوری، ۲۴؛ جاثیه، ۲۳؛ نساء، ۱۵۵؛ اعراف، ۱۰۰-۱۰۱؛ توبه، ۹۳؛....
[۶]. انسان، ۳.
[۷]. صافات، ۱۶۴.
[۸]. اسرا، ۱۸.
[۹]. منافقون، ۳.
کد خبر 5769879 فاطمه علی آبادیمنبع: مهر
کلیدواژه: مقام معظم رهبری قم قران تهران قرآن کریم بنی اسرائیل قرآن بصره آیت الله مصباح یزدی کنفرانس وحدت اسلامی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی قرآن کریم هفته وحدت قرآن انقلاب اسلامی ایران وحدت اسلامی آیت الله خامنه ای امام خمینی ایران معرفی کتاب کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی تقریب مذاهب اسلامی قران حواستان جمع بنی اسرائیل داستان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۹۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عادت های روزمره ای که نمی دانستید دلیل ترش کردن معده هستند
رفلاکس اسید معده که به عنوان ترش کردن معده هم شناخته می شود با علائمی همچون احساس سوزش در قفسه سینه و دشواری در بلع همراه است. دلایل اصلی این مشکل با سبک زندگی ما مرتبط است.
به گزارش روزیاتو، عادت های غذایی نامناسب یا الگوهای خواب بد و دیگر عادت های روزمره می توانند مشکل ترش کردن معده را تشدید کنند. در ادامه با این عادت ها آشنا خواهیم شد.
۱- ورزش نامناسبی می کنیدهیچ شکی نیست که داشتن فعالیت بدنی یکی از بهترین کارهایی است که می توان برای حفظ سلامتی انجام داد. اما نوع این فعالیت فیزیکی می تواند باعث بهتر یا بدتر شدن حال شما شود. اگر با مشکل ترش کردن معده دست و پنجه نرم می کنید، ورزش های «های ایمپکت» (High impact) مانند دوچرخه سواری، ژیمناستیک یا وزنه برداری می توانند علائم سوزش معده و نفخ را تشدید کنند. اما این بدان معنی نیست که باید ورزش را کنار بگذارید، کافی است به سراغ ورزش های ملایم تری مانند پیاده روی، یوگا، شنا یا دوچرخه ثابت بروید.
۲- لباس تنگ می پوشیدگرچه لباس های تنگ می توانند ظاهر جذابی به ما دهند، اما استفاده ی زیاد از آن ها برای سلامتی مضر است. لباس های تنگ علاوه بر اینکه گردش خون را مختل می کنند، می توانند مشکل ترش کردن معده را هم تشدید کنند. هر لباسی که به شکم فشار آورد، مانند شلوارهای تنگ و کمربند، علائم سوزش معده را افزایش می دهد.
۳- حالت خوابیدن تان نامناسب استگرچه خوابیدن روی یک بالش کم ارتفاع می تواند برای گردن و ستون فقرات مفید باشد، اما اگر با مشکل ترش کردن معده درگیر باشید، به طور حتم کمکی به شما نخواهد کرد. به همین دلیل کارشناسان توصیه می کنند سر در زمان خواب در ارتفاعی حداکثر ۲۰ سانتیمتری قرار گیرد تا جریان حرکت اسید معده به سمت پایین باشد. می توانید با استفاده از چند بالش یا با قرار دادن یک پتو در زیر بالش خود، سرتان را بالاتر ببرید.
علاوه بر این، اگر مستعد ترش کردن معده باشید برخی حالت های خواب می توانند مشکل شما را تشدید کنند. اگر عادت دارید به پهلوی راست بخوابید، ممکن است همین امر دلیل سوزش معده تان باشد. خوابیدن به پهلوی راست باعث شل شدن ماهیچه هایی می شود که معده و مری را به یکدیگر متصل می کنند و کارشان مقابله با رفلاکس اسید معده است. بنابراین سعی کنید به پهلوی چپ بخوابید چون تحقیقات نشان داده این حالت سوزش معده را کاهش می دهد.
۴- بعد از غذا دراز می کشیداگر بعد از خوردن غذا دل تان می خواهد دراز بکشید، در صورتی که به مشکل ترش کردن معده دچار هستید، بهتر است این عادت را ترک کنید. وقتی دراز می کشید، همه ی غذایی که خورده اید پشت دریچه ی مابین مری و معده جمع می شود. بهتر است بعد از غذا صاف بنشینید و زودتر از ۲ تا ۳ ساعت دراز نکشید.
۵- تند غذا می خوریدتند غذا خوردن می تواند باعث ترش کردن معده شود. کسانی که سریع غذا می خورند احتمال بروز این مشکل در آن ها بیشتر است و بهتر است به خود فرصت کافی برای خوب جویدن و بلع غذایتان را بدهید.
۶- زیاد قهوه می نوشیدگرچه قهوه فواید زیادی برای سلامتی دارد و بسیاری نمی توانند روز خود را بدون این نوشیدنی شب کنند، اما اگر با مشکل ترش کردن معده درگیر هستید، بهتر است مصرف قهوه را محدود کنید. قهوه می تواند علائم سوزش معده را تشدید کند و اگر متوجه شده اید که بعد از نوشیدن قهوه حال بدی پیدا می کنید، کاهش تدریجی آن می تواند اقدام مناسبی باشد.
علاوه بر قهوه، نوشیدنی های گازدار و همینطور نوشیدنی های بسیار شیرین هم می توانند زمینه ساز ترش کردن معده شوند. به جای آن ها، با مصرف آب، سوپ و چای، بدن خود را آبرسانی کنید.
کانال عصر ایران در تلگرام